پيامهاي ارسالي
+
هرجا بري هرچي بشه بدون که دل نمي کنم
هرکي سر راهت اومد بدون که عاشقت منم
هر چي بگي همون ميشم هرچي بخواي بهت ميدم
هرجا بگي باهات ميام جواب قلبتو مي دم
اما بدون بدون تو روز و شبم نميگذره
اگه که پيشم نباشي ديگه خوابم نمييبره
اما هنوز تو خاطرم ياد تو مي مونه بدون
اين دفعه هم طاقت بيار يه روز ديگه پيشم بمون
حالا که ميري از پيشم فقط بدون دوست دارم
بيا که دلتنگت ميشم سر روي شونت بزارم
2-تنها
93/4/31
+
يه روز پيرمرد از خواب بلند ميشه و بهش ميگه هرشب از صداي خروپف تو من خواب نميرم.چيرزن قبول نميکنه.تا اينکه شب بعد پيرمرده صداي خروپف همسرش ضبط ميکنه. وصبح که بلند ميشه ميبينه زنش مرده.از اونموقع به بعد خروپف زنش ميشه لالايي شبش...
آواي روستا
92/12/13
+
الان بارون مي گرفت
چيزي نگو منم آروم بگيرم
غمات مال منه خوشياتو با اون ببينم
فدا سرت اگه چشام پره غم شده
فدا سرت اگه بودن تو کم شده
واسه م مهم نيست مي شينم تو خلوت خودم
اصن مهم نيست فک نکن تو حسرت توام
چيزي بگو حرفي بزن بگو توام مثل مني
چطور تونستي از من و خاطره ها دل بکني
يه بغض بي هوا شدم تو اين شباي بي کسي
آي خدا دلگيرم ازت پس کي به دادم مي رسي
2-تنها
93/4/13
+
آره بخند هميشه تو که شادي با اون
منم گم ميشم ميون اين شاديا زود
جلو غريبه ها کارم شده آبرو داري خب
توام به رو خودت نيار فقط آبرو داري کن
دلم گرفته از همه موندم تو اين شهر شلوغ
تنها شدم ميون اين مردم سر تا پا دروغ
چه جالي داشتم اون روزا نفهميدي عوض شدي
رفتي گذشتي از دلم زندوني هوس شدي
چيزي بگو حرفي بزن بگو توام مثل مني
چطور تونستي از من و خاطره ها دل بکني
2-تنها
93/4/13
+
چقد عوض شدي مي دونم خوبه حالت
داره با خوشيا مي گذره روزگارت
من که خيلي وقته يادتو انداختم از سر
انقد عوض شدي که تو رو نشناختم اصن
بيچاره هر چي بودي همه رو از من داشتي
اين همه مدت اخرش منو دست انداختي
چشماتو نبند عينک دوديو بردار
من هموني َم که از غم دوري و دردا
تو روزاي با تو بودنم به شب رسيدم
چشام پره غمه به جاي من بخند عزيزم
خيالت راحت باشه همه چي رو به راهه بي تو
دلم مثه هميشه مي خوره چوب سادگي
2-تنها
93/4/13
+
يه بغض بي هوا شدم تو اين شباي بي کسي
آي خدا دلگيرم ازت پس کي به دادم مي رسي
ميگن هميشه پيشته بهش عادت کردي
به بوي تنش حرفاشو باور کردي
فقط عادت بود عشقي که از سر تو پريد
همون آدمي که خوبيمو از اولشم نديد
دلت روزاي خوبشو فقط با اون سر کرد
دارم داد مي زنم يکمي آرومتر شم
.... نداره که هميشه بخت ما سياهه
دارم مي ميرم مي خوابم رو اون تختي که نگاهت
بهم خيره مي شد تو بغلم آروم مي گرفت
دلم خيلي پره کاش
2-تنها
93/4/13
+
دم غروب ميان حضور خسته اشيا
نگاه منتظري حجم وقت را مي ديد
و روي ميز هياهوي چند ميوه نوبر
به سمت مبهم ادراک مرگ جاري بود
و بوي باغچه را ‚ باد روي فرش
فراغت
نثار حاشيه صاف زندگي مي کرد
و مثل بادبزن ‚ ذهن ‚ سطح روشن گل را
گرفته بود به دست
و باد مي زد خود را
مسافر از اتوبوس
پياده شد
چه آسمان تميزي
و امتداد خيابان غربت او را برد
غروب بود
صداي هوش گياهان به گوش مي آمد
مسافر آمده
2-تنها
93/3/30